شب جمعه کنار شش گوشه
دل من حالت عحیبی داشت
می شنیدم صدای قلبم را
چشم من حس بی شکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود
انبیا در طواف شش گوشه
و ثواب هزار حج را داشت
شب جمعه کنار شش گوشه
دل من حالت عحیبی داشت
می شنیدم صدای قلبم را
چشم من حس بی شکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود
انبیا در طواف شش گوشه
و ثواب هزار حج را داشت
دیدن روی تو آرزومه
نوکری درت آبرومه (2)
کاشکی می شد کبوتر حرم بشم
دونه خوری زسفره کرم بشم
میون صحن تو پر بگیرم
به روی گنبدت بمیرم(2)
باغ و بهاری امام رضا هوام و داری امام رضا
**********************************
باز هوای پرواز به سرم
کرده منو راهی حرم (2)
حریم تو دارالشفای عالمین
مدینه و نجف و بین الحرمین (2)
آمده ام با نگاه تو باز
پُر شوم از هوای پرواز (2)
باغ و بهاری امام رضا هوام و داری امام رضا
**************************************
مُهر گدائی تو به تنم
پرچم گنبد تو کفنم (2)
آرزومه که لحظه ی آخر من
به روی زانوی تو باشه سر من (2)
همه امیدم توئی نگارم
توی قبرم به انتظارم (2)
باغ و بهاری امام رضا هوام و داری امام رضا
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست
ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست
سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست
ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست
اما نزند هیچ کسی بر دهن تو
خدایی خدا غریبه خدایی خدا غریبه
غریبه، چون که ما عاشقش نشدیم
غریبه، بنده ی لایقش نشدیم
غریبه، رهرو صادقش نشدیم
امون ز غفلت، امون ز تهمت
از دست ما تو غیبتِ حضرت حجت
گناه شد عادت، غیبت عبادت
جالب اینه گذاشتیم سر خدا هم منت
هر جا ریا شد، به اسم خدا شد
همه دکان وا کرده ایم، حتی تو هیئت
چيو ببینه؟ دل سیاهو یا رو زبون
اللهم الارزقنا شهادت
گر خداوند چيزى را بهتر از این مى دانست، آن را غذاى پيامبران قرار نمى داد.
جام نیوز، پيامبر (صلی الله و علیه) می فرماید: خداوندا! به نان ما بركت بده و بين ما و آن جدايى مينداز. اگر نان نبود، نه مى توانستيم روزه بگيريم ، نه مى توانستيم نماز بخوانيم و نه مى توانستيم ديگر واجبات پروردگارمان را به انجام رسانيم .
آواره کوچه ها
لبریز ذکر و دعا
دنبال قدری وفا
دلشوره دارم دل بی قرارم
اینجا همه منتظرت هستن
تو بی وفایی همه یکدستن
واسه قتل تو کمر بستن
تنها پناهم شد سوزو آهم
تو التهابم. تشنه ابم
درد غریبیت میده عذابم
مولا حسین جان
حسین به کوفیا میا
تشنه خونن اینا
بی خبرن از خدا
هر جوون و پیر میسازه شمشیر
قبله اینها شده دنیا شون
خنده عصیان روی لب هاشون
تو بند ابلیسه سرا پاشون
کوفه چه سرده پر نامرده
دستا پر از تیر نیزه و شمشیر
بی تو حسین جان از جون شدم سیر
رو کتیبه دل ما نقش سرخ یا حسینه
این دلا به لطف زینب تا همیشه با حسینه
هر محرم باده غم می نوشیم
نور می گیریم تا برا تو رخت مشکی می پوشیم
باز این چه نوحه و ماتم است
که شوری در جان عالم است
پای روضه ها می شینیم تا بشیم یار سپاهت
اگه دنیا کوفه باشه ما باشیم مسلم راهت
تا همیشه از غم تو می خونیم
تا شهادت در کنار پرچم تو می مونیم
ماییم ودریای عشق تو
سر می دیم در پای عشق تو
باتن زخمی ولبی پاره
زخم دلم یه زمزمه داره
غریب با دل اشنا اقا
خوردیم رودس از کوفیا آقا
برگرد برو کوفیا آقا
خورشید از دور می بینی.افتادم روی خاکا
تن مجروح منه بازیچه بچه ها
خدا نیاره که بشی خاک زیر دست وپا
اشک چشام بارونی چشم تر تو
چه می کنه"سوز عطش با جیگر تو
با اصغر تو
آقا بپوش یه کهنه پیر اهن
کوفیاگودال سر رات کندن
چشمای کوفیا پر از خونه
غصه تو دل رو می سوزنه
انگشتر تو روضه می خونه
کاری می کنن قاسم هم قد اکبر میشه
جوون رعنای تو.مثل گل پرپر میشه
زمزمه مادرت غریب مادر میشه
شمشیر و سنگ زخمی کند بال و پرت رو
نیست کسی تا بگیره چشم خواهرت رو
روپا سرت رو
میرم بخوابم بابایی،حالم خرابه بابایی
عمه دلش خوش باشه كه،رقیه خوابه بابایی
اما نمیشه آخه من،لالایی می خوام بابایی
اینم بهونه است كه بگم،بابایی می خوام بابایی
ال وهوای،عاشقی امشب،دلم وکرده زیر و رو آقا
واسه نمازه،عاشقی تو،دارم همیشه من وضو آقا
مستی میکنم تو هیئتای تو جنّت منه این هیئتا آقا
هرچی که دارم ازبرکت شماست کم نکنه سایه تو خداآقا
آبرویی که شما دادی به من از سر منم زیاده خدایی
خیلی شیرینه توهیئت شما میکنم آقا پیش تو گدایی
من گدای بیقراره شما ام تو امیر با سخاوت منی
من خارگلستان وباغ توام توزیباترین گل این چمنی
وای حسین(4)
تعداد صفحات : 12
50002010090256
پیام خود را ارسال نمایید